الف: علل شخصيتي:
شخصيت امكان پيش بيني آنچه را كه فرد در موقعيتي خاص انجام خواهد داد فراهم مي كند
( رأس ، 1373 )
با توجه به نظريات سزار لمبروزو جرم شناس و پدر مردم شناسي جنايي ايتاليا ميان نقص بدني از يك سو و جنايت از سوي ديگر رابطه نزديكي وجود دارد . ( ستوده ، 1378 )
آيزنگ مدعي است كه بين ويژگيهاي شخصيتي چون برون گرايي و رفتار انحرافي رابطه وجود دارد فرد برونگرا ماجراجو و مغرور است ، سريعاً واكنش نشان مي دهد . تمايل به پرخاشگري دارد ، زود از كوره به در مي رود ، احساسات وي در كنترلش نيست . او بدون تأمل و انديشه عمل مي كند ( ستوده ، 1378 )
سازمان رواني فرد به گونه اي است كه براي هر عامل تهديد كننده اي از خود واكنش نشان مي دهد و معمولاً يكي از رايج ترين واكنشها به نا امني ، پرخاشگري است همچنين ناكامي هسته مركزي شخصيت آدمي را مورد تعرض قرار داده و ويران مي كند . ( شريفي ، 1376 )
نداشتن وضع روحي مطلوب به دليلي ابتلا به برخي بيماريهاي روحي و رواني بحرانهاي ناشي از دوره بلوغ و برخي خصوصيات رفتاري افراد از جمله اضطراب و هيجان ، احساس حقارت ، غرور و … موجب بروز پرخاشگري مي شود . ( فرقاني ، 1376 )
ب _ علل خانوادگي
سختگيري ها ، خشونت ها ، سرزنش ها و تحقيرهاي والدين مستبد اثرات مخرب و جبران ناپذيري بر روي ساختار شخصيتي كودكان و نوجوانان باقي مي گذارد و احساس بي كفايتي ، ترس و انزوا و گوشه گيري ، ناتواني در برقراري روابط عاطفي و اجتماعي ناسازگاري و پرخاشگري و … مي تواند زاييده چنين رفتارهاي ناسنجيده و نابخردانه والدين باشد ( احمدوند ، 1374 )
بر اساس يك تحقيق 46 % بزهكاران جامعه ما در خانواده هاي بي قيد و بند زندگي مي كرده اند ( كريمي نيا ، 1379 ) در تحقيق ديگر 75 % پسران پرخاشگر از وجود پدر محروم بوده و يا الگوي فردي براي يادگيري نداشته اند ( وفايي ، 1376 ) الگوهاي خانوادگي نيز بار فتار پرخاشگرانه ارتباط دارد . (توزنده جاني و كمال پور ، 1379)
ج _ علل آموزشگاهي :
پژوهش هاي انجام شده حاكي از ارتباط پرخاشگري با مشكلات يادگيري است …
پرخاشگري با پيشرفت تحصيلي ضعيف و ناكامي در مدرسه همراه مي باشد . ( مهريار ، 1370 )
پرخاشگري واكنش كلي نسبت به ناكامي است هر چند افراد هميشه پاسخهاي پرخاشگرانه آشكار از خود نشان نمي دهند و آنها را در وجود خود سركوب مي كنند . مثلاً پسري كه بوسيلة يكي از همكلاسان خود مورد اهانت قرار گرفته ، غالباً به طور فيزيكي به او حمله ور مي شود .
زد و خوردها و دعواهاي حياط مدرسه خود نشانه هايي از اين پرخاشگري ها است .( نوابي نژاد ، 1371 )
د_ علل اجتماعي:
پرخاشگري ناشي از ناكامي هاي بنيادي يا يادگيري و مشاهدات محيطي است ( شفيع آبادي، 1372 )
تحقيقات بندورا ( 1973 ) نشان داده است كه پرخاشگري كاملاً جنبه تقليدي دارد و از راه مشاهده كسب مي شود . ( كريمي ، 1378 )
طرد يا روشهاي انضباطي غلط در افزايش پرخاشگري نقش داشته اند ( فرقاني ، 1376 )
با توجه به فزوني پرخاشگري در جامعه صنعتي و شهري امروزي ، برخي براي توجيه اين پديده وسايل ارتباط جمعي را مسئول مي دانند زيرا فيلم ، مجله ، روزنامه ، كتاب ، تلويزيون ، ويدئو ، ماهواره حاوي تصاوير و و مطالبي است كه در ان اشاره به خشونت ، تهاجم و جنايت بسيار ديده مي شود ( ستوده ، 1378 ) .
يك تحقيق مهم در اين زمينه نشان داده است كه نه زندگي خانوادگي يك پسر ، نه عملكرد مدرسه اي و نه زمينه خانوادگي وي ، بلكه مقدار برنامه هاي خشن تلويزيوني كه در نه سالگي تماشا مي كرده است تنها و مهمترين عامل تعيين كننده ميزان پرخاشگر بودن او در 10 سال بعد يعني سن 19 سالگي بوده است . ( كريمي ، 1378 )
نظرات شما عزیزان: